نقد و بررسی فیلمی جدید به کارگردانی مل گیبسون «ستیغ اره ای»
- نقد و بررسی
- 0
- 15 دی 1401
نقد و بررسی فیلم Hacksaw Ridge 2016
داستان اصلی فیلم، روایت گر دوران جنگ جهانی دوم می باشد و در واقع زندگی جوانی را نشان می دهد که به نوعی از بازماندگان جنگ جهانی یکم بوده و در دومین جنگ حهانی به ارتش امریکا ملحق می شود.
دِزموند تی. داس (با بازی اندرو گارفیلد) پزشک جوانی است که در لینچبرگِ ایالت ویرجینیا، به همراه برادرش هاوارد و پدر خود تام ( با بازی هوگو ویوین) زندگی می کند. "تام داس" که در جنگ جهانی یکم به عنوان طراح فعالیت می کرده است؛ همچنان از آسیب های روانی ناشی از حضور در آن جنگ رنج می برد. دزموند و برادرش هاوارد هر دو برای خدمت در ارتش امریکا ثبت نام می کنند. دزموند با دختر پرستاری به نام "دروتی اسکات" آشنا شده و به او علاقه مند می شود.
حضور این جوان معتقد در جنگ به دلیل بینش و روحیه مذهبی او و نیز پرهیز وی از به کار بردن اسلحه، موقعیتی چالش برانگیز و البته سخت را برای او فراهم می کند. در کنار فرماندهان او، گروهبان هاوِل ( با بازی وینس واون) و کاپیتان گلاور ( با بازی سم ورتینگتون) در تلاش هستند که او را از پیاده کردن برنامه ها و تفکرات خود منصرف کنند اما او عمیقا به این موضوع پایبند است و انصراف از باورهایش را رد می کند. به همین دلیل، مجوز نداشتن سلاح در جبهه های جنگ برای او صادر می شود.
«ستیغ اره ای» (Hacksaw Ridge) اثری است که پس از دو دهه کناره گیری مل گیبسون، بازیگر و کارگردان مشهور هالیوود (که دو بار جایزه اسکار را از آن خود کرده است)، او را پشت دوربین قرار داد، تا این بار هم با کمک داستانی واقعی بر پایه «لبه هسکاو» خود را به عنوان غصه گویی ماهر در سینما مطرح کند. همان گونه که در فیلم «آپوکالیپتو» و دیگر فیلم های او دیده شده است؛ دراین اثر نیز گیبسون سعی در استفاده از مذاهب و محیط های سنتی و مذهبی در ساختار نیمه نخست فیلم دارد و فضا سازی فیلم خود را اینگونه آغاز می کند. تا بتواند مخاطب خود را برای نیمه دوم که سرشار از شجاعت های قهرمانان داستان و خستگی ناپذیری های آنان است؛ آماده کند. تمامیِ این موضوعات، اعم از شخصیت پردازی، داستان دراماتیک و سایر موارد؛ در این فیلم تأثیری کمتری نسبت به فیلم های پیشینِ کارگردان بر مخاطب دارد. به عبارت ساده تر، در این فیلم عمق داستان سرایی و جذابیت داستان به اندازه فیلم های حماسی پیشین او نیست اما با این حال به شکل تحسین برانگیزی از موضوعات جانبی در این فیلم بهره گرفته شده که این موضوع می تواند مخاطب را راضی نگه دارد.

این اثر جنجالی که مربوط به حادثه «اوکیناوا» می باشد، بازتاب دهنده شجاعت، اراده قوی، انسان دوستی، ایمان و شرافت انسانی می باشد که در روزگار امروز به کلی از یاد رفته اند. داستان فیلم که برداشتی از واقعه ای طبیعی است؛ روایت گر نبرد در یکی از جزایر منطقه اوکیناوا در ژاپن است که در آخرین ماه های جنگ جهانی رخ داد. بسیاری از پژوهشگران این نبرد را خونین ترین صحنه جنگ در طول شش سال جنگ جهانی می دانند که در آن حدود 150 هزار تن از سربازان دو جبهه در یک روز کشته شدند. پس از این حادثه خونین که خسارتی بسیار سنگین به ژاپن وارد آورد و همچنین بمباران شیمیایی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی توسط امریکا و تهدید شوروی از دیگر سو؛ ژاپن در نهایت به ناچار تسلیم شد!
دزموند و دیگر همرزمان او در این نبرد مأموریت داشتند میدان جنگ را از خائن هایی که «هاکساو» نامیده می شدند پس بگیرند. اما در جریان جنگ، او به تنهایی و بدون اسلحه جان هزاران تن از مجروحینِ دو جبهه را نجات داده و هیچ کس را هم نکشت. پس از پایان یافتن جنگ، از او تقدیر بسیار گسترده ای به عمل آمد و نشان شجاعت و صلح به وی اعطا شد.
در مجموع، این فیلم که برگرفته از داستانی واقعی است، از درجه کیفیت بالایی در بیشتر موارد اعم از فیلمنامه، چهره پردازی، طراحی صحنه و القای حس انسان دوستی و پافشاری بر عقاید، برخوردار می باشد و می تواند بینشی تازه به انسان ماشینی امروز ارائه دهد.
نظرات کاربران
۰ نظر لطفا قبل از ارسال دیدگاه خود، موارد زیر را به دقت مطالعه کنید :
=-=-=-=-=-=-==-=-=